نویسنده: پی یر روسو
مترجم: حسن صفاری



 

در سده ی شانزدهم تمام فنون و صنایع بیش و کم متکی به روش تجربی غیر تحقیقی و ناهنجاری بوده اند. برای اینکه ضخامت لازم به منظور ساختمان ستونی را معین کنند یا نیم رخ بدنه ی کشتی را رسم نمایند یا ارتفاع آبشاری را که می بایست آسیایی را به حرکت درآورد حساب نمایند، «مهندسین» آن عهد نمی توانستند روش مهندسین امروز را به کار برند یعنی قواعد کلی را که در دست دارند یا حالت مخصوصی که مورد نظر بود تطبیق دهند. این قواعد کلی در آن هنگام وجود نداشت و تمام دانش ایشان تشکیل یافته بود از ماحصل یک سلسله تجربی که طی قرون و اعصار انجام و جمع آوری شده و آنان بدون تعقل خاصی آن را به کار می برده اند، عیناً مانند مردم سومری که در چهار هزار سال قبل از آن تاریخ برای هر وضع و هر حالتی طبق تجارب گذشته دستورالعمل آماده و معینی در دست داشتند.
این معلومات به هیچ وجه من الوجوه از اصول نظری که در مدارس گفته می شود نتیجه نمی شد و در واقع جز در معدودی از ممالک اروپایی مانند هلند و آلمان مدارس مهندسی وجود نداشت. تربیت مهندس به نحوی فقط در کارگاهها انجام می گرفت به این مفهوم که کارگران کارگاهها که با دست خودکار می کرده اند بر حسب لیاقت و کفایت خویش ترقی تدریجی می یافتند و بهترین ایشان به درجات بالاتر نایل می شدند و آنها که افضل از دیگران بودند ریاست می یافتند.
آیا این موضوع باور کردنی است؟ برای اولین بار بعد از دوران درخشان اسکندریه، دکارت آن نابغه ی واقعی و انقلابی، پیشنهاد کرد که مدارس فنی و مهندسی به وجود آید، یعنی مدارسی که در آنها فنون و صنایع را نه فقط به صورت دستورالعمل های ساده و تجربی بلکه همچون رشته ی متصلی از موارد استعمال علوم به شاگردان بیاموزند.
یکی از دلایل اساسی ما بر اینکه از ابتدای قرن پانزدهم پیشرفت فنون و صنایع موجب پیشرفت تمدن اروپایی گردید این است که در آن اوقات برای اهل صنعت احترام بسیار قائل بودند و ایشان را معزز می داشتند. بهترین صنعتگران مورد توجه بودند و پادشاهان اروپایی کوشش می کردند که ایشان را از یکدیگر بربایند. شارل هفتم و فرانسوای اول پادشاهان فرانسوی مهندسین نظامی ایتالیایی در خدمت خود داشته اند؛ هانری ششم پادشاه انگلستان از کارگران معدن که اهل مجارستان بودند استفاده می کرد. تزار مشهور روسیه به نام ایوان مخوف Ivan le Terrible متخصصین چاپ از دانمارک و فلزکار از انگلستان خواسته بود و گذشته از این کارگران متخصص شیشه سازی، توپ ریزان، استادان ضرب مسکوکات و سازندگان بنادر از کشوری به کشور دیگر می رفتند و معلومات خود را در معرض استفاده قرار می دادند و معمولاً بنابر دعوت پادشاهان، سرمایه داران بزرگ اینان را استخدام می کردند.
کتابهای مهمی که درباره ی مسائل فنی نوشته شده بود نیز به همین اندازه شهرت داشت. این کتابها که معمولاً مؤلفین همه ی روش های معمول زمان را درباره ی فن معینی در آن جمع می آوردند برای اهل عمل ذیقیمت بود و آنی آن را از خود جدا نمی ساختند کتاب آگریکولا به نام «اشیای فلزی» همراه با کتاب بی رین گوکچیو Biringuccio به نام «فن آتش» Pirotecnica (سال 1540) درباره ی مسائل مربوط به فلزکاری همچون مدرک قطعی محسوب می شد. مسائل مربوط به انواع «ماشین» در کتابهای مهمی توصیف شده بود که از مهمترین آنها یکی عبارت است از کتاب والتوریو دو ریمینی Valturio de Rimini (1472) و کتاب بسون Besson ( 1569) و کتاب راملی Ramelli (1588) که از همه ی آنها چاپهای متعدد انتشار یافت و هر کدام از آنها به چندین زبان دیگر ترجمه شدند.
جای آن دارد که مابین همه ی این کتابها برای کتب قدما ارج و منزلت خاصی قائل شویم. خوبست به خاطر آوریم که دوران تجدد ادبی و هنری در عین حال عبارت از دوران احیاء دانش عهد عتیق بوده است، دانشی که در تمام مدت قرون وسطی در فراموشی کامل فرو رفت، آن چنان فراموشی که ممکن بود این گنجینه ها را برای همیشه از یاد ببرد و یکی از بزرگترین افتخارات دوران بعد از قرون وسطی مسلماً آن است که آثار مردانی از قبیل ارشمیدس و هرون و ویتروو را از مقبره بیرون کشید و احیاء کرد.
اولین چاپ آثار ارشمیدس در سال 1544 از روی نسخه های خطی یونانی که متون استاد بزرگ مکتب یونانی را شامل بود انجام گرفت. چاپ آثار ویتروو در سال 1550 انجام گرفت و کتب هرون در سال 1575 انتشار یافتند. اطلاع بر آثار و اختراعات زیبا و پر برکت این صاحبان قریحه ی سرشار، جهان آن روز را غرق در حیرت ساخت. در واقع مردی مانند ارسطو در مقام مقایسه ی با ارشمیدس چه وزن و اعتباری می توانست داشت؟
کدامیک از دانشمندان دوران اسکولاستیک می توانست مدعی برکات خارق العاده ی فکر مردی همچون هرون باشد؟ حقیقت آن است که مخصوصاً هارون بیش از هر کس دیگر برای اهل فن و صنعتگران دوران تجدد منبع الهام قرار گرفت. چه بسیارند اختراعات و اکتشافات و اصلاحاتی که به اعتبار مهندسین دوران تجدد می گذاریم و حال آنکه در واقع همه متعلق به مهندس پر قدرت اسکندریه می باشند. آیا چنین به نظر نمی رسید که لئوناردو داوینچی فکر ابداع جارویی را که با فشار هوا کار می کرد و نی چه شراب نوشیدن و چراغی که خود به خود میزان نور خویش را تنظیم می کرد و دری که قفل آن خودکار بود و تلمبه ی فشاری با تأثیر مضاعف و جراثقال یک دگلی و پیچ و بسیاری اشیای دیگر را از هرون اقتباس کرده باشد. (1)
از این رو به هیچ وجه جای تعجب نیست که تحت تأثیر جستجوکنندگان بی سوادی که صاحب تجسم درخشان و نبوغ ابداع بوده اند و صنعتگران اسکندریه را مثال و نمونه ی خود قرار داده از ایشان الهام گرفته بودند، دوران تجدد شاهد نوعی انفجار یا فوران اکتشافات صنعتی جدید باشد.
در صف اول این مخترعان مهندسین نظامی قرار داشتند. از آنجا که هر پادشاه قبل از هر چیز رئیس قشون و فرمان فرمای جنگی محسوب می شد بسیار طبیعی بود که توجه وی بیش از همه به طرف ارتش معطوف شود که وسیله ی اجرای سیاست او بود و بنابراین به تشویق مردمانی بپردازد که در اصلاح وسایل جنگ و اسلحه سازی کوشش می کرده اند. گذشته از این، این مهندسین نظامی در غالب موارد فقط به رشته ی تخصص خویش نمی پرداختند و قسمتهای دیگر فنی که با کار ایشان تماس و مجاورت داشت نیز مورد توجه قرار می گرفت: چگونه ممکن بود که یک نفر متخصص توپ ریزی بتواند کار خود را به خوبی انجام دهد هر آینه اگر در فنون فلزکاری استاد نمی بود؟ و آیا منطقی نبود که یکی از مهندسین استحکامات از تجارب خود به منظور اصلاح روش ترسیم راهها و مجاری آب استفاده کند؟
فی المثل اتفاق افتاد که مهندس نظامی فرانسوی دوژن De Gennes در سال 1678 طرحی برای ساختن یک طاووس خودکار و یک دستگاه نساجی مکانیکی ابداع نمود!
صنعت دوران تجدد را به هیچ وجه نمی توان به دسته ی هماهنگی از ابداعات که همه موارد استعمال منبع واحدی باشند تشبیه کرد، بلکه به عکس می توان آن را فورانی از اختراعات تک تک و بدون ارتباط با یکدیگر دانست که محصول مکاشفه و احتیاج زمان بوده اند.
فی المثل کالسکه های پر تکان قرن پانزدهم در قرن شانزدهم تبدیل به نوعی از کالسکه گردید که از ابداعات مردم ایتالیا بود و آن را کاروکچیو Carroccio می نامیده اند و از خصایص آن این بود که صندوق کالسکه به وسیله ی تسمه های چرمین آویخته بود و قسمت داخلی آن را به وفور با پارچه های زیبا و نقاشیهای گرانبها زینت داده بودند.
در سال 1550 در پاریس فقط سه عدد از این کالسکه ها وجود داشت که متعلق بودند به ملکه ی کاترین دومدی سیس Catherine de Medicis و دیان Diane زوجه ی فرانسوا دومون مورانسی Francois de Montmorency و به ژان دولا وال Jean de Laval که به واسطه ی ثمن جثه نمی توانست سوار بر اسب شود.
مدت کمی بعد از قتل هانری چهارم پادشاه فرانسه متوجه شدند که ممکن است دریچه های کالسکه را به وسیله ی شیشه مسدود کرد. محورهای چرخ و مجموعه ی چرخهای جلو عیناً مثل دوران گذشته ثابت بود. سقف کالسکه به وسیله ی پرده هایی پوشیده می شد به طوری که می توانستند در موارد لزوم آن را ببندند یا باز بگذارند و نیمکت ها را در جهت طول کالسکه قرار می دادند.
گذشته از این ها باید اعتبار اختراع کفش سرسره بازی روی یخ و نوعی ارابه ی بادبان دار را نیز که در سال 1598 برای حمل و نقل سربازان مورد استفاده پرنس موریس دورانژ Maurice d' orange واقع شد منسوب به همین قرن نماییم. نکته ی مهم این است که فلزکاری که اهمیت آن روز به روز بیشتر می شد در این دوره ترقی محسوسی کرد. مثلاً تهیه ی فولاد را به وسیله ترکیب آهن و کربن می دانسته اند و در کتابهای آگریکولا و بی رین گوکچیو قوانین این کار تحت مواد و دستورات مدون گردیده بود. مفرغ تنها فلزی بود که برای ساختن توپ و زنگ و ناقوس به کار می رفت و برای ذوب آن از قالب هایی استفاده می کردند که موم داخلی آن دیگر مورد استفاده قرار نمی گرفت.
از اواسط قرن پانزدهم میلادی در شهر نورمبرگ کارخانه های تولید آهن سفید وجود داشت و مخصوصاً در سال 1552 که در این شهر ماشین ورقه کردن فلزات را اختراع کردند این صنعت توسعه ی بسیار یافت. در حدود همین اوقات دستگاه ضرب مسکوکات مورد بهره برداری قرار گرفت (سال 1530) و چندی بعد ماشین حدیده برای ساختن سیم های فلزی پیدا شد (سال 1578) بر همه ی این اختراعات باید دستگاه انتقال حرکت ماشینها را که برای تبدیل حرکت مستقیم به حرکت دورانی و بالعکس به کار می رود افزود. این اختراع مهم را در ابتدا فقط در چرخ نساجی و ماشین حدیده و انواع تلمبه به کار بردند اما بعدها وقتی که موتور به طور قطع اختراع شد و مورد بهره برداری قرار گرفت نقش بسیار اساسی در پیشرفت صنعت به عهده گرفت.
در همین اوقات کار پشم ریسی در انگلستان توسعه یافت و به تدریج رواج آن بیشترمی شد. اعیان و خوانین زمینهای زراعتی خود را به مراتع تبدیل کردند تا تربیت احشام و مخصوصاً گوسفند را ترقی دهند و جستجوکنندگان متعدد درصدد بر آمدند که چرخ نساجی قدیمی را اصلاح کنند. به این طریق در سال 1589 یکی از روحانیون انگلیسی به نام ویلیام لی (وفات در سال 1610) William Lee ماشین خودکاری برای یافتن ملبوس اختراع کرد و این درست ده سال بعد از تاریخی بود که در آن سوی دیگر اروپا یعنی در شهر دانتسیگ دستگاه نساجی خودکاری برای تهیه ی نوار و روبان اختراع شد.
نظر کلی و اجمالی که ما در این مقام به اختراعات دوران تجدد انداختیم به هیچ وجه شامل تمام این اختراعات نمی شود. اگر قول لویس ممفورد را باور کنیم باید بر این فهرست اختراع تلمبه ی آتش نشانی (سال 1518)، اختراع ماشین برش علوفه (سال 1524)، اختراع کشتی های پره دار (سال 1534)، اختراع پل معلق (سال 1550)، اختراع مدادهای با مغز سربی (سال 1565) و بالأخره اختراع تلمبه هایی که با نیروی جذر و مد دریا کار می کرده اند (سال 1598) و غیره را نیز افزود.
وفور فوق العاده ی این نوع اختراعات که بیش و کم خالی از اهمیت بوده و فقط زاده ی الهامات و احتیاجات زمان هستند وقتی بیشتر به نظر ما متفرق و ناهماهنگ می آید که در نظر گیریم که صرف نظر از کارهای مفید مزبور یک سلسله فعالیت های نامعقول نیز مطابق با معمول آن عهد فی مابین اینها انجام می گرفت: از قبیل جستجوهای مربوط به حرکت ابدی و تهیه ی کیمیا و آب زندگانی و غیره... .
یک چنین شکفتگی فنی که فقط بر ساده ترین و سطحی ترین تجارب اتکاء داشت و عامل اصلی آن فقط جلب سود و استفاده بود و مطلقاً بدون هیچ گونه توجه به مفاهیم علمی کلی انجام می گرفت و حتی در اغلب موارد فکر انتقادی معمولی نیز راهنمای آن نبوده است بدون تردید وجود نوعی هوشمندی و مهارت را ثابت می کرد اما امکان نداشت که بتواند راه وصول به ترقیات کلی و عمومی را به دست دهد. برای وصول به چنین هدفی قبل از هر چیز می بایست عمل تصفیه ای انجام داد و آن عبارت از حذف تمام تجسساتی بود که در ابری از افکار عرفانی و جادوگری محو بودند و متأسفانه حتی مردی مانند لئوناردو داوینچی نیز اوقات خود را صرف اینکار می نمود آنگاه ایجاد نوعی انضباط واقعی برای اختراعات لازم می نمود تا تجسس فقط در راههایی انجام گیرد که بیش از همه قابل استفاده به نظر می رسیدند. اما این تصفیه و انضباط چگونه و در سایه ی قدرت چه مقامی می توانست انجام گیرد؟ کجا بود قدرتی که تهور آن را داشته باشد که به جستجوکنندگان نصیحت کند: «باید از این راه بروی و نه از آن یکی، فقط ضمن سیاحت فلان طریق است که می توانی زیباترین اکتشافات را به دست آوری»؟

پی نوشت ها :

1- رجوع شود به کتاب «تاریخ علم فیزیک» تألیف هوپ Hoppe چاپ انتشارات پاپو Payot پاریس سال 1928.

منبع: روسو، پی یر، تاریخ صنایع و اختراعات، حسن صفاری، تهران: امیر کبیر، چاپ هشتم، 1390.